پاییز سبز

دفتر شعر مَجازی محمد میرزایی بازرگانی



طبقه بندی موضوعی



۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر عاشورایی» ثبت شده است

تا سر ندادم پای تو، سر بر نمی دارم ...

سه شنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۸ ب.ظ

نزدیک بیداری خورشید است ... بیدارم
آقا! من این شب گریه ها را دوست می دارم


خوبی شب این است که من با تو تنهایم
راحت به روی تربت تو اشک می بارم


بوی غریبی می دهد این خاکِ تر با اشک
امشب نمی دانم کجاها می کشد کارم


عمرم به فردا می رسد اصلا؟ نمی دانم
امشب که در طوفان این شعرم گرفتارم


دارم نگاهت می کنم از پشت اشکم آه
اصلا نمی دانم که خوابم یا که بیدارم


تو در تب گودالی و من در تمنایت ...
ای کاش می شد که تو را از خاک بردارم


بعد از تو اما دخترت در شام ... نه آقا
بگذار این یک بیت را ننوشته بگذارم


سربسته می گویم که وقت گفتن این بیت
دیدم که سرگردان میان کوچه بازارم


::
با سر دویدم در جنون روضه ها، یعنی
تا سر ندادم پای تو، سر بر نمی دارم




  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۰ نظر

عصر عاشورا

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۴۹ ب.ظ

عصر عاشوراست ای دل! در سپاه کیستی؟
هرچه باشی، هرکه باشی، کمتر از حُر نیستی


زود برخیز از خودت تا هرم آغوش حسین
راه باز و جاده هموار است، فکر چیستی؟


چارده قرن است عاشورا می آید می رود
نوحه خوان شو، چارده قرن است با خود زیستی!


وقت تنگ است ای دل آواره! تصمیمی بگیر
زندگی با ننگ؟ یا در خون خود می ایستی؟



محمد میرزایی بازرگانی

 عصر عاشورای ۱۴۳۷

  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۳ نظر

تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ق.ظ

روز و شب در دل دریایى خود غم داریم
اشک، ارثى ست که از حضرت آدم داریم


شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است
تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟


گاه در هیات رعدیم و پر از طوفانیم
گاه در خلوت خود بارش نم نم داریم


تازه آغاز حیات است شهید تو شدن
ما فقط غمزه ى چشمان تو را کم داریم


در قیامت دل ما در پى قدقامت توست
ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم؟


خنده ات جنت و اخم تو عذابى ست الیم
خوف داریم اگر از تو ، رجا هم داریم


::

از ازل شور حسین بن على در سر ماست
تا ابد در دل خود داغ محرم داریم




پ.ن: وبلاگ «نوای نوحه» هم با زمینه ای برای شروع محرم به روز است. دوستان مداح می توانند استفاده کنند. کلیک کنید




  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۲ نظر