پاییز سبز

دفتر شعر مَجازی محمد میرزایی بازرگانی



طبقه بندی موضوعی



۴ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟

سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ق.ظ

روز و شب در دل دریایى خود غم داریم
اشک، ارثى ست که از حضرت آدم داریم


شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است
تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟


گاه در هیات رعدیم و پر از طوفانیم
گاه در خلوت خود بارش نم نم داریم


تازه آغاز حیات است شهید تو شدن
ما فقط غمزه ى چشمان تو را کم داریم


در قیامت دل ما در پى قدقامت توست
ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم؟


خنده ات جنت و اخم تو عذابى ست الیم
خوف داریم اگر از تو ، رجا هم داریم


::

از ازل شور حسین بن على در سر ماست
تا ابد در دل خود داغ محرم داریم




پ.ن: وبلاگ «نوای نوحه» هم با زمینه ای برای شروع محرم به روز است. دوستان مداح می توانند استفاده کنند. کلیک کنید




  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۲ نظر

چه کنم؟

جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۹ ب.ظ


بعلیٍّ ... بعلیٍّ ... بعلیٍّ ... بعلی
«چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم»


الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین


  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۰ نظر

لات های خانه ی خدا !

چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۲ ب.ظ

صبح عید بود
ناگهان
در هجوم بغض های بی امان
چشم های انتظارمان به صفحه ی خبر سپید شد
خنده هایمان شهید شد


رنگ های شاد دور خانه هایمان سیاه ...


::


ای شما که در خزان باغ
دست داده اید دست باد!
دست هایتان شکسته باد ...


لات های خانه ی خدا!
سرنوشت تان
مثل سرگذشت سایر بتان
شکستن است


روزی از همان سرا که فکر می کنید خانه ی شماست!
از همان حوالی منا -که قتلگاه حاجیان ماست-
می رسد کسی تبر به دوش


لات های خانه ی خدا
سرنوشت تان شکستن است
انتظار
حرف آخر من است ...




  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۱ نظر

علت بارش باران! سبب رویش گل!

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۲ ب.ظ

به خاک قدم های امام هادی علیه السلام:


گنبد خاکی و ماتم زده تا می ریزد
بر سر زائر تو خاک عزا می ریزد


حسرت اینکه بگویند: «ضریحت زیباست»
سال ها غصه به قلب شعرا می ریزد ...


شب به شب «جامعه» می خوانم و می بینم نور
خط به خط ظلمت اشعار مرا می ریزد


علت بارش باران! سبب رویش گل!
ذکر تو از دهن چلچله ها می ریزد


«أمرُکم رشد» ... و ما بی تو حقیریم حقیر
«ذکرُکم نور» ... دلم بین دعا می ریزد


کاش می مردم و امروز نمی دیدم که
قبح توهین به تو -توهین به خدا- می ریزد


از شما نیست بعید اینکه ببینیم آخر
کافری اشک به دامان شما می ریزد

::


من قسم می خورم این عشقِ جنون آور من
عاقبت پای شما خون مرا می ریزد




  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۱ نظر