پاییز سبز

دفتر شعر مَجازی محمد میرزایی بازرگانی



طبقه بندی موضوعی



۴ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

عشق، در باور من راز بزرگی ست بزرگ

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۲ ب.ظ

آسمان هست، ولی فرصت پرواز کجاست؟

بال هایی که به پرواز شود باز کجاست؟


عشق، عمری ست که در سینه ی من مهمان است

زنی آنگونه که شایسته ی ابراز کجاست؟


عشق، در باور من راز بزرگی ست بزرگ

چشم و گوشی که شود محرم این راز کجاست؟


از دلم با گِله پرسیدی و حرفی نزدم

من گریزان شده ام از گِله ها، ناز کجاست!


ای خیالی که دلم در طلبت حیران است!

دل دیوانه ی من باز چه شد؟ باز کجاست؟



  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۳ نظر

شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان

سه شنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۲ ب.ظ

بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم

دل شکسته ی من! ای شکسته بال خودم!


بخوان به لهجه ی اشک و بخوان به لحن سکوت

چقدر خسته ام از لحن قیل و قال خودم


اگر رسید صدایت به شور عشق بگو

مرا رها نکند لحظه ای به حال خودم


شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان

که رزق گریه بگیرم برای سال خودم


قرار بود من و تو به آسمان برسیم

مرا ببخش که اینگونه خود وبال خودم

::


شبی به لطف علی می رسم به صحن نجف

تمام عمر خوشم با همین خیال خودم



  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۴ نظر

اگر مولا نخواهد، برگی از شاخه نمی افتد

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۰ ق.ظ

قلم در دست می گیرم ولی ذهنم پریشان است
چه بنویسم از اوصافش؟ که او پیدا و پنهان است


صراط المستقیم و نقطه ی در باء بسم الله
علی تفسیر قرآن نه علی خود روح قرآن است


اگر مولا نخواهد، برگی از شاخه نمی افتد
امیرالمومنین شان نزول باد و باران است


تورق کرده ام تاریخ بیت الله را کامل
فقط مولای ما مولای ما مولود این خانه ست


فقط مولای ما در بستر مرگ نبی خوابید
و ثابت کرد تنها او برای مصطفی، جان است


خدا در آسمان هایش برایش تخت شاهی بست
ولی او در زمین در فکر نان مستمندان است


یتیمان مدینه دردهایش را نمی دانند
دلش لبریز از داغ است با این حال خندان است


اگر انسان علی باشد، دگر ما را چه می نامند ؟!

جهانی کافرند انگار اگر حیدر مسلمان است

::


مرا با یک نگاه لطف خود از غم رها گردان

جهان بی لطف چشمانت برایم مثل زندان است




  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۴ نظر

ام المومنین

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۴ ق.ظ


گاه تنها یک نفر هم یار دین باشد بس است

یک نفر بانوى سرشار از یقین باشد، بس است


مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست

هم نشین رحمةٌللعالمین باشد بس است


در نگاه شوم مردم بدترین باشد، ولى

در دل پیغمبر خود بهترین باشد بس است


دیگران هم همسر پیغمبرند اما فقط

مادر زهرا که «أمّ المؤمنین» باشد بس است


دخترش زهرا کجا و دختران این و آن ؟!

حاصل عمرش اگر تنها همین باشد بس است


دختر او مادرى کرده براى شیعیان

مادرى مثل خدیجه در زمین باشد بس است

¤

ما کجا و مدح او گفتن؟ معاذالله ...نه

نام ما تنهاى «گداى خوشه چین» باشد بس است


واژه هاى گنگ و بى معنا چه مى فهمند از او؟

انتهاى شعر باید نقطه چین باشد ... بس است



  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۴ نظر