پاییز سبز

دفتر شعر مَجازی محمد میرزایی بازرگانی



طبقه بندی موضوعی



۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت خدیجه» ثبت شده است

کیستی؟ چیستی؟ نمی دانم

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۵۹ ب.ظ

دست بر سینه، چشم ها گریان
دل دیوانه ام! دوباره بخوان

دل دیوانه ام! صدای مرا
به امام غریب من برسان

یا أنیسَ النُّفوس، أَدرِکنی
أنَا مُحتاج، أیُّهَا السُلطان

این منم تشنه تشنه تر ز کویر
این تویی مهربان تر از باران

ای ضریح مقدست دریا!
اشک من سوی توست در جریان

تو خودت عاشقانه های مرا
از خط اشک روی گونه بخوان

تو خدا نیستی زبانم لال
کیستی ای فراتر از انسان؟!

کیستی ملجأ زمان و زمین؟
کیستی هستی زمین و زمان؟

کیستی؟ چیستی؟ نمی دانم
جان من پر شده ست از هیجان

کیستی؟ چیستی؟ نمی دانم
ذره ای معرفت به من بچشان

ذره ای ذره پروری کن تا
بشوم آفتاب جاویدان
::

زیر باران در این حرم، شاعر!
بنشین شعر عاشقانه بخوان




  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۴ نظر

ام المومنین

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۰۴ ق.ظ


گاه تنها یک نفر هم یار دین باشد بس است

یک نفر بانوى سرشار از یقین باشد، بس است


مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست

هم نشین رحمةٌللعالمین باشد بس است


در نگاه شوم مردم بدترین باشد، ولى

در دل پیغمبر خود بهترین باشد بس است


دیگران هم همسر پیغمبرند اما فقط

مادر زهرا که «أمّ المؤمنین» باشد بس است


دخترش زهرا کجا و دختران این و آن ؟!

حاصل عمرش اگر تنها همین باشد بس است


دختر او مادرى کرده براى شیعیان

مادرى مثل خدیجه در زمین باشد بس است

¤

ما کجا و مدح او گفتن؟ معاذالله ...نه

نام ما تنهاى «گداى خوشه چین» باشد بس است


واژه هاى گنگ و بى معنا چه مى فهمند از او؟

انتهاى شعر باید نقطه چین باشد ... بس است



  • محمد میرزایی بازرگانی
  • ۴ نظر